بار اول در 19 آبان همین سال در یک دوره و کارگاه آموزشی وبلاگ نویسی که در مرکز فرهنگی فدک مشهد مقدس تشکیل شد حضور پیدا کردم و علاوه بر استفاده های معنوی آن سفر موفق شدم عنوان وبلاگ نویس برتر کشوری را بدست بیاورم. سفر واقعا مفید و با ارزشی بود.
در سفر دومی که با عنایات خاصه دوستان در ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی قم ترتیب یافته بود موفق شدم در حدفاصل روزهای 6 تا 11 دی سال جاری ( یعنی هفته گذشته ) در هفتمین نشست سراسری ستاد فرهنگی فجر انقلاب اسلامی در شهر مقدس مشهد حضور پیدا کردم.
در این سفر معنوی از محضر اساتید بزرگواری چون جناب استاد آقا و حضرت حجه الاسلامی والمسلمین حاج آقا طائب و حجه الاسلام و المسلمین حاج آقا دعائی و دیگر بزرگواران بهره ها بردم و در زیر قبه مضجع شریف آقا امام رضا و در دارالحجه آن حضرت بارها با اشک چشمانم صورت غبار گرفته ام را شستشو دادم.
در هنگام عزیمت به مشهد مقدس ( همین سفر اخیر) با وساطت جناب آقای طاهر رسمی عتیق که مسئولیت امور زیربنائی و ابنیه راه آهن آذربایجان بعهده ایشان است از نظر امکانات رفاهی قطار (رعد) اصلا رضایتی نداشتم .نه از بابت سیستم گرمایش نه از بابت سیستم خدمات رفاهی و پذیرائی و نه هیچ چیز دیگر.اما همسفری با یکی از مسلمانان شیعه کشور آذربایجان ( بعنوان اولین کشور شیعه جهان) که بهمراه دو تن از فرزندانش برای مراجعه به پزشک به ایران سفر کرده و از فرصت بدست آمده جهت زیارت مشهد مقدس عازم بود برایم خاطره ای جالب بود.
او ( بدلیل مسائل امنیتی از ذکر نام ایشان پرهیز میکنم ) بر خلاف خیلی از ایرانیهائی که بعضا عنوان مسلمانی و اصلاح طلبی و حتی روشنفکری را یدک میکشند خیلی راحت میگفت که جمهوری اسلامی ایران قدرت مسلمانان را در دنیای اسلام افزایش داد و بر عزت و وقار آنان افزود. او میگفت در یکی از شهرهای اطراف باکو دارای دو باب سوپر مارکت بوده و در آن مغازه ها از فروش مشروبات الکلی خودداری میکند و در آخر سال مالی خودش دفتر حساب و کتاب سایرین را که اقدام به پرداخت نسیه هایشان نمیکنند محو کرده و از بین میبرد.
جالب اینکه در مقابل سوال و یا اعتراض من که چرا در قبال بدهکاران اقدام به شکایت نمیکند ؟ با حالتی عصبی گفت : من شکایت بدهکاران مسلمان را به یهودیها ببرم؟ ( خیلی برایم جالب بود) یا در قبال اینکه آیا وقتی ما فارسی صحبت میکنیم شما متوجه گفته های ما میشوید ؟ با لحنی کاملا حق به جانب بمن گفت : ما خودمان زبان داریم.
در مقابل این سوال که چرا در این سفر فرزندانت را به ایران آورده ای اما از حضور همسرت ممانعت کرده ای؟ با افتخار گفت: تو نماز نمیخواند. به او گفته ام اگر نماز بخواند او را هم به مشهد مقدس و هم به کربلای معلا خواهم برد.
از عملکرد سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران در قبال مسائل آذربایجان و ارمنستان بویژه در مسدله قره باغ شکایت میکرد. البته من در بعضی موارد با مواضع ایشان موافق نبودم اما کاملا متوجه بودم که تبلیغات رسانه ای دشمنان دین و قرآن در اعمال و رفتار او بعضا تاثیرات منفی بجای گذاشته است.
میگفت شما قدر این نظام اسلامی را نمیدانید و برای درک واقعیت نظام اسلامی ایران باید از ایران خارج شوید و بعد از شناخت هویت واقعی آن به ایران برگردید.
سوال: آیا ما و بعبارتی صحیح تر همه مردم این شکور ( یعنی ایران ) اینگونه فکر میکنند؟ شما چی ؟
در برگشت از سفر مشهد مقدس با دوست بسیار عزیزی از شهر مشهد آشنا شدم که انشاء الله با ادامه دوستی و رفاقتمان این دوستی عمیق تر و معنوی تر خواهد بود.
ایشان جناب آقای علیرضا کاظمی که برای یک کار علمی به اردبیل عازم بودند.
در این مدت کم مصاحبت با ایشان دریافتم که برای انتخاب یک دوست و رفیق ارزش رفاقت و دوستی را داشته و میتوان به مصاحبت ایشان افتخار کرد.
اینها را نوشتم تا بگویم کم نیستند افراد و جوانهائی که در این پهنه گیتی به نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران وفادارند هرچند هستند افراد و جوانانی که دائما به بلغور کردن سموم منتشره از صدای آمریکا و بی بی سی و ... مشغولند.
علی قدسی شهر قهرمان پرور تبریز
عزت زیاد
نظرات شما عزیزان: